جستجو
-
۲تصویر
حمیدالسلطان به حاجیه بیگم
پاکت (بدون نامه) خطاب به همشیره مهربان حاجیه بیگم خانم، در قریه چیبنی؛ ممهور به مهر حمید السلطان
-
۲تصویر
نامه از منتصرلشکر
نامه با مهر مهدی منتصر لشکر در پشت، که محتوای آن به شرح زیر است: از مخاطب میخواهد از بردن اسکندر، رعیت عمید لشکر، از قریه زاویه خودداری کند که موجب کدورت فامیلی میان نویسنده، مخاطب و نورچشمی عمید لشکر خواهد شد؛ اگر اسکندر میخواهد کوچ کند، مخاطب نباید باعث آن باشد. در پشت نامه دستخط دیگری منکر بردن اسکندر شده و توصیه کرده از کربلایی محمد علی تحقیق شود.
-
۲تصویر
نامه منتصر لشکر به عمید لشکر
نامه منتصر لشکر خطاب به عمید لشکر، که محتوای آن به شرح زیر است: اظهار خوشحالی از بهبودی مخاطب و خواندن نوشتهاش در حاشیه نامه میرزا محمود خان؛ دلداری درباره شرایط سخت زمستان و دست تنگی به دلیل خرج پول برای بنایی؛ درباره وضعیت بد کار و نوکری، اینکه نتوانسته کاری پیدا کند و اغلب در خانه میماند؛ نداشتن هیزم برای زمستان؛ خبر سلامتی خانه و نورچشمان؛ والده عمید لشکر میل دارد او زودتر به شهر بیاید؛ میرزا محمود خان هم هرگاه از ماندن در آنجاها خوشوقت نباشد با شما به شهر بیاید؛ اشاره به گرفتن نوشتجات قریه زاویه که نزد میرزا محمود خان است، به تاریخ جمعه ۲۸ ربیعالاول؛ در حاشیه نوشته که بعد از نوشتن...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
پاکت خطاب به نور چشم مکرم عمید لشکر لشکر نویس، تاریخ ۵ شوال؛ نامه از طرف عمه عمید لشکر که محتوای آن به شرح زیر است: درباره نگرانیاش از وضعیت و سلامتی دخترش، صغرا، که از سه چهار سال پیش که او را بردهاند [ازدواج کرده است] و خبری از او ندارد؛ از او میخواهد تا زنی از رعیتهای چیبنی یا زاویه را همراه معصوم و محمد علی بفرستد تا صغرا را ببیند؛ اینکه او و شوهرش را راضی کند که او را به تبریز بیاورد تا او راببیند یا به یکی از دهات چهاراویماق ببرند که مخاطب بتواند بر آنها نظارت داشته باشد، و در هرصورت از سلامتی او خبر بگیرد. در حاشیه منتصر لشکر خواسته همشیره خود را تکرار کرده و گفته اگر بتوانید...
-
۱تصویر
نامه از والده و منتصرلشکر
نامه در دو صفحه، احتمالا به عمید لشکر؛ یک صفحه از طرف والده نوشته شده، خوشحالی از رفع کسالت نورچشمی و بازگشتش به خدمت و فعالیت، آرزوی دیدار او، توضیح درباره دادن جواب نامهها بلافاصله پس از دریافت نامه، خبر رسیدن آرد و جوراب و کبکها، دریافت پولی که نویسنده برای خرجی میفرستد، قیمت سرداری، دلخوری حمیدالسلطان از مخاطب بابت ندادن نامه، درباره نگرانی حاجی اسمعیل بابت گندم و روغن، درباره گلها و کاشتن باغچه، سلامتی ملوک خانم و راضیه، اهالی خانه، همشیره و همشیرهزادهها، اشاره به پختن نان برای خانه، درخواست فرستادن ده تومان برای دادن طلب کربلایی محمد علی؛ در صفحه دوم منتصر لشکر اشاره کرده است که...